جلوه هایی از رمان کوچه ء ما
حسین فخری حسین فخری

جنبش ادبی آفرینش رمان ها وداستان های دراز تاریخ گرا درکشور ما پیشینه درازی دارد . می توان گفت که نگارش رمان وداستان با " جهاد اکبر" یعنی نخستین اثرداستانی تاریخی – اجتماعی آغاز گردیده ودرمراحل گوناگون تاریخ ادببات داستانی کشور ما این مضمون وسوژه داستانی همچنان به زنده گی خود ادامه داده است.                                                            

 درون مایه رمان کوچه ما برمحور تحولات تاریخی- اجتماعی چهل پنجاه سال اخیر می چرخد ونویسندهء کوشیده تا تمام تغییرها و تحولات اجتماعی وسیاسی وپاچا گردشی ها را قبای داستانی بدهد. کاری که حوصله وقدرت ادبی زیادی می طلبد.

ازویژه گی های بارز رمان کوچه ما ، تاریخ گرایی آشکار آن است. اکرم عثمان دربخش های آغازین رمان ، خاطرات دوران جوانی خودراازبازارک گرد ونواح مسجد حاجی یعقوب شهرنو کابل با ایجازی ماهرانه ودرخور تحسین وزبان شیرین به تصویر می کشد .صحنه محلی داستان وشخصیت های اصلی معرفی می شود وتوفیق نویسنده درپرداخت هنری وداستانی واقعیت ها چشمگیراست. دراین بخش ها جهان پیرامون را ، با چشم ودرک وزبان شخصیت های اصلی داستان: پهلوان درمحمد ترکاری فروش ، حاجی گک، آغا، سفیر، امین، زلیخا، موساخاخام، عالیه بیگم و...می نگرد. به خصوص درپاره یی از گفت وگو ها ذهن وزبان شخصیت های داستانی فعال است وخواننده را قادر می سازد تا ناظر وشاهد ماجرا ها باشد وجهان پیرامون را با درک بی واسطه وعینی بنگرد.

 اکرم عثمان دراین بخش ها، با نثری شاعرانه، دقیق ومحکم تصویر درونی وهنرمندانه از تحولات شهرنو کابل درچهل پنجاه سال پیش به دست می دهد. شخصیت های رمان با قدرت مشاهدهء درخشانی ترسیم شده اند. اینان آن قدرمشخص اند که هریک روحیه وعملکرد گروه اجتماعی معینی را مجسم می کنند وفردیتی خاص دارند وبه آسانی از یکدیگر تمیز می شوند.

  امین ملموس ترین شخصیت رمان ، دربیشتردرگیری ها حضور دارد. ماجرا ها با ساخت وپرداخت دقیق وهمآهنگ پیش می روند. وقایع فرعی با مهارت به طرح اصلی می پیوندند ودرخدمت پیشبرد آن قرار می گیرند. امین کم کم به محیط وسیع تری پا می نهد . با داکتر محمودی وافکاراو آشنا می گردد. این رابطه به او امکان بیشتری برای شناخت جامعه می دهد. دوستان تازه یی می باید. مطالعه می کند. پایش به تظاهرات با زمی شود ودر پی یافتن جوابی برای سوال هایش است. امین تجربه بخش ازحوانان آن سال ها را باز تاب می دهد، نسلی که در متن جوش وخروش های اجتماعی ، دل به به حرف ها وسخن ها وشعار هایی سپرد که پایانی خوشی نداشتند وفاجعه آفریدند.

 بیشتر زنان کوچه ما چون حسینه ، زلیخا،آچه، ببو گل، ننه، محبوبه، عذرا، هریک به نوعی وجوه گوناگون ستم دیده گی، بی پناهی، ناکامی، فداکاری، وتحمل زن افغان را به نمایش می گذارند. عالیه خانم، روحیه وعملکرد زنان اشرافی ودرباری را به صورت طبیعی باز تاب می دهد وهریک از این زن ها با منش ها ولحن های متفاوت شان درساختی متشکل ویک دست گرد آورده شده اند. هیچ یک آنان اضافی نیستند وهریک به نوعی درجهت ایجاد فضای مورد نظر نویسنده حرکت می کند.

     دراین بخش ها ، توصیف ها وصحنه ها فشرده ومؤجز است. جمله ها کوتاه اند وشفاف ونغزو زیبا.به ویژه گفت وگو هابسیارزنده وجانداراستند ودرپیشبرد حوادث وتوصیف رنگ وبو وحالت تاریخی وقدیمی کوچه ها وگذر های کهنه وشهرنو کابل ورابطه ها وسنن قدیمی توانایی زیادی نشان می دهند وعطر وطعم بیشتر داستانی وهنری دارند وادامه داستان های نخستین نویسنده " مردا ره قول اس" ، " وقتی که نی ها گل می کنند" و " مرد ونامرد" به شمار می روند.

 ساختارداستان ازبابت روایت خطی است. صحنه های ساختار داستان به ترتیب زمان پرداخت شده است. اکرم عثمان سال های درازی رابا توالی منظم زمانی باز آفرینی می کند؛ اما دربخش اعظم زمان به ویژه درجلد دوم به جای انتخاب لحظه های مناسب داستانی که پیراسته وانتخاب شدهء زمان زنده گی است، زمان زنده گی را دنبال می کند. به همین جهت حذف بسیاری از ماجرا ها ضروری است وآدم های داستان رابرجسته تر می کند. روایت های فرعی وآدم های بسیاری که نقش مؤثری درپیشبرد داستان ندارند، همراه با شخصیت پردازی کم رنگ ، نشانه ضعف رمان کوچه ما است.

 هرچه زمان می گذرد، رمان استحکام  ساختمانی خود را از دست می دهد ومجموعه های پراگنده یی پیش رو داریم که از وفور ماجرا های نا همگون کمرش خمیده است. شخصیت های داستانی وتوصیف صحنه ها وماجرا ها جنبه های ادبی وهنری شان کم رنگ می گردد. نویسنده دربخش های 100، 101، 102، 105، 114، 117، 118، 120، 121، 129، 130، 152، 153، 154، 155، 156، 158 و.. کوشیده که نظر مساعد یا همدردی یا نفرت خواننده را نسبت به دوره یی از تاریخ یا شخصیت های عمده داستان خود جلب کند، اما نتوانسته او را چنان بیاراید ودرچنان حوادثی شرکت دهد که عکس العمل او طبیعی بنماید. در توجیه وقوع هر حادثه یی علل وجهات کافی موجود باشد وهر حادثه درشرایط واوضاعی که اتفاق می افتد ، طبیعی جلوه کند. فقط یک مشت حوادث تاریخی به دلخواه نویسنده دستچین شده وبه زور بر تنه داستان تحمیل شده است.اکثریت حوادث اصلی وفرعی این بخش ها با یکدیگر وابسته گی ندارند، باهم ترکیب نشده اند وبا حادثه ماقبل ومابعد خود ربطی نداشته ولازم وزاید ازهم تشخیص داده نشده ، فقط آن چه اهمیت دارد، سیر حوادث خرد وبزرگ تاریخی است و حب وبغض نویسنده دربرابر کرکتر های عمده داستانی و رجال سیاسی مرحله خاصی از تاریخ کشورمشهود است. می توان این ها را گزارش های واقعی وجالب وخواندنی حوادث تاریخی شمرد وچند ساعتی سرگرم شد وحتا لذت برد.اما برمرحله خصوصی وفردی وروانی وداستانی نرسیده اند وازکشمکش های روحی واز این قبیل مسایل دراکثریت این بخش ها خبری درمیان نیست .حتا حضور ودخالت بسیاری از کرکتر ها وشخصیت ها درغالب صحنه ها غالباً منطقی نیست ویا کمتر هست وزمینه سازی چندانی برای حضور واشتراک شان درحوادث داستانی به مشاهده نمی رسد. یا تغییر وتحول چندانی از بابت ظاهری و ازبابت درونی رخ نداده ونشانه های جدی شخصیت های داستانی را ارایه نمی دهند وپیوند ارگانیک با فراز وفرود ماجرا های داستانی ندارند.

  در رخداد های داستانی پس از تغییر وتحولات دهه پنجاه وشصت به ویزه از بخش 80 به بعد ، هرچند با فجایعی که زنده گی مردم را سیاه کرده آشنا می شویم ؛ اما بیشتر رنگ وبوی سیاسی یافته ، چهرهء داستانی خویش را ازنمود می اندازند وهرچه زمان می گذرد ذهنیت نویسنده ودخالت های مستقیم وغیر مستقیم نویسنده وقضاوت های پنهان وآشکاروی بر حوادث ادبی – سیاسی سایه تیره وسنگین خویش را می گستراند . نویسنده گهگاهی به جای همه حرف می زند ، پرگویی وقضاوت می کند. بدون معرفی شخصیت های داستانی ویا اصلی وزمینه سازی وآماده گی برای بستر وقایع وحوادث با بی حوصله گی تمام  و قضاوت تند وشتاب آلود ، پیامی صادر کرده خیلی سریع همه را جمع وجور وقالب بندی می کند. دررمان کوچه ما تازمانی که امین وپهلوان درمحمد وآغا وموسای خاخام مردمان ساده یی هستند، واقعیت بی هیچ واسطه یی عرضه می شود؛اما به مجرد سیاسی شدن وحزبی شدن امین ودیگران ذهنیت خاص نویسنده وحب وبغض او نسبت به وقایع تاریخی وسیاسی شخصیت های درگیر آن، میان صحنه ها وحوادث وخواننده، حجاب ضخیمی ایجاد می کند وبه تیوری بافی ها وپخش ایدیولوژی می انجامد.

 دراین بخش ها از ایجاز وفراز وفرود داستانی، بحران ها وگره گشایی ها وارایه تصویرهای داستانی کمتر خبری هست ودرعوض توصیف وتوضیح مستقیم وحتا پرگویی همه جابه چشم می خورد. دربسیار ازصحنه ها نویسنده اغلب به تزیین نثر خود بااستفاده از امثال وحکم وضرب المثل های عامیانه وزبان ولهجه گفتاری کابلیان قدیم می پردازد والحق دراین زمینه توانمندی زیادی به ظهور می رساند. اما از عطف توجه به ساختار داستانش دور می ماند. یا به توصیف ونقل مستقیم حوادث تاریخی وسیاسی وسرگذشت رهبران سیاسی امثال سردار محمدداوود ، نور محمد تره کی ، حفیظ الله امین ، ببرک کارمل ودیگران بدون ارایه پرداخت ها وتزیینات خاص ادبی متنوع وابتکار خاص هنری می پردازد.

 رمتن کوچه ما، به پراخت زنده گی وسرنوشت نا پخته بالایی ها ( سفرا، وزرا، اعضای کمیته مرکزی، رجال سیاسی، ورهبران تنظیم ها ) اختصاص دارد وبه سپاهیان وسیاهی لشکر وپا برهنه گان  وتوده های خاموش وهزاران نفری که به مثابه چوب سوخت حوادث تاریخی ونزاع های سیاسی وقدرت طلبانه تاریخ اخیر کشور سوخته وساخته اند، توجهی نداشته واگر کس یا کسانی ازآنان دراین جا و آن جا سرک کشیده اند ، درپیشیرد حوادث سهمی ندارند وغم ها وشادی های آنان جلوه یی در رمان ندارند. شخصیت های فرعی داستان مانند عارف، عباس آقا، حسن، رسولی، وحید عبدالله ، مجید الکوزی، داکتر اختر، دریا خان، رفیق اکس ، عبدل ، قویدل ، عظیم اوف، وعده یی دیگرکه گاه وبیگاه وتصادفی وخاطره گونه درداستان حضور یافته اند، غالباً جنبه تزئینی وتفننی وپرکاری دارند . ازورود خرشچف وگرباچف وفاروق یعقوبی وجنرال باقی وپرتو نادری ونام ونشان آنان دررمان چه بگویم....

  حوادث مربوط به این ها به سان وصله ناجوری برتنه داستان تحمیل شده وبه سیر زمان وابسته نیست وشخصیت های اصلی چون امین وزلیخا وخاخام درآن ها حضور ندارند. این کارعامل آشفته گی رمان وفرعی شدن واقعه ودور شدن خواننده از متن اصلی رمان می گردد.

 غالب کرکتر های نسبتاً عمده داستان ، تک بعدی وفاقد احساسات وعواطف انسانی اند وموجودیت آنان درداستان مبتنی بر شانس وتصادف است وشخصیت ها به صورت تیپ های برخاسته از شرایط ویژه تاریخی به نمایش گذاشته نشده است. آقای اکرم عثمان دربیشتر بخش های رمان کوچه ما تا حد زیادی مؤرخ است ؛ اما تاریخ نویس دل آدمی در روزگار خاصی نیست. فقط کرکتر هایی چون امین ، موسی خاخام، زلیخا ، آغا و چند تای دیگر تا حدی نمود طبیعی و بهتری دارند وهنری وداستانی به نظر می رسند.

نویسنده دربرخی بخش ها کوشیده که با روشنفکران وآزادی خواهان وهنرمندانی همچون باقی قایل زاده، داکترمحمودی، طالب قندهاری، غبار، محمد یونس سرخابی، طاهر بدخشی، میراکبر خیبر، زهما، استاد سرآهنگ وفضل احمد  نینواز هم رابطه ایجاد کند وعنایتی ولطفی هرچند کوچک ومختصر هم باشد، به شخصیت های مورد علاقه اش ابراز کند وهمفکری وآزاد منشی خویش را درادوار گوناگون تاریخ اخیر کشور دربرابر جنبش آزادی خواهی ومبارزه آزادی خواهان درمقابل ستم وبیداد حاکمان وقت نشان دهد. تلاش نویسنده برای نیل به این مامول قابل قدر است؛ اما دردرون داستان به طور طبیعی جا داده نشده است.

 نویسنده درنگارش بیشتر از زاویه دید سوم ودانای کل استفاده می کند. دراین شیوه هم بیشترین جا را توصیف مستیقم وپند واندرز وقضاوت دارد. گاهی بعضی از توصیف ها به سخنرانی ها وگزارش های جذاب ومطنطن ژورنالیستیک پهلو می زند اما از بار هنری اثر می کاهد. ساختار اثر عمدتاً تحت تاثیر روایتگری است . نویسنده گاه به دلیل آن که می خواهد نقل را به درازا بکشاند یا شیرین گرداند، از شعر وامثال وحکم استمداد می جوید، به روایت ونقالی و توصیف واظهار مستقیم وحتا به قضاوت صریح رو می آورد. صحنه های اضافی وبدلی می آفریند وساختار اثر را سست ولرزان وقطعه وقطعه می کند. وگاه ریتمی بسیار تند وشتابزده دارد وماجرا های داستانی هنوز به قوام نرسیده که همه چیز پایان می یابد ومرگ ومیر وزوال وسقوط آغاز می گردد.

نویسنده دردرمان کوچه ما آدمی است عاطفی واحساساتی ونسبت به آدمهای داستانی اش به برداشت های احساساتی واخلاقی اکتفا می کند. به یکی همدردی نشان می دهد ، به دیگری بدبینی وحتا خصومت ونفرت. یعنی بسیاری ها را از پشت عینک سیاه وسفید می نگرد ودر نهایت نگرش روشنفکرانی را می نمایاند که بابرخورد اخلاقی محض، مسایل اجتماعی وتاریخی را مطرح می کنند. نویسنده تاریخ را به مثابه داستان تلاش ها ورنج های مردم مورد توجه قرارنداده وشکلی از پرس و جوی اجتماعی نیست.استنباط تازه از تاریخ به خصوص برای جوانان ندارد. رمان تاریخی ، اثری تخیلی ومبتنی بر احساس نویسنده یی است که غالباً برمبنای نظریه عقیدتی نمی نویسد. اما اگر تصویری که ازدوران مورد نظرش می دهد، جامع وبی غرضانه باشد ، می تواند به غنای آگاهی ما از آن دوره کمک کند. پس اثر او کوششی است برای روشن کردن مرحله یی از تاریخ ، خود شناسی، ورسیدن به سطح عالی تر هویت ملی. آقای اکرم عثمان در رمان کوچه ما تا حد زیادی مؤرخ است نا داستان نویس ونمی دانم که نویسندهء گرامی چرا به این کلمات وجملات خود شان درمقدمهء کتاب وفاداری  وپابندی کمتری نشان می دهند:" درباره عکس برداری مو به مو از واقعیت باید عرض کنم که چنین طرز تفکری به شدت ژانر داستان را زیان می رساند ودست وپای آن را می بندد. باید برحسب ضرورت ، همواره بریده ها وپاره یی از رخداد های سیاسی وخصوصی راکنار هم بگذاریم ومنطق وروال حرکت وتکوین داستان را مدد برسانیم. "

  واین نکته رافراموش می کند که درادبیات داستانی شخصیت خوب و بد مطلق وجود ندارد واگر سایه ادبی نباشد گهگاهی هتک حرمتی هم به مشا هده  می رسد... درنتیجه اساسی ترین جنبه داستان که همانا نشان دادن است فراموش می گردد وجایش را توضیح مستیقم وپرگویی به خود اختصاص می دهد. بدین جهت گاهی نویسنده درارایه پیامش به خواننده ناتوان می ماند ونمی تواند تاثیری پایدار بر خواننده بگذارد.

 کتاب کوچه ما دراغلب بخش ها وبه خصوص درجلد دوم گرفتار دو گانه گی عجیبی است.درمرز بین یک اثر تاریخی ویک اثر ادبی نوسان دارد. به هرصورت رمان کوچه ما که سالهای دراز منتظر چاپ ونشرآن بودیم یک اثر خواندنی وسرگرم کننده وآیینه حوادث گوناگون ومتنوع دهه های اخیر کشور است ونویسنده زمان دراز وزحمات بی حد و بی حصری را برای نگارش آن به خرج داده است وباید زحمات ایشان رابه دیدهء قدر نگریست وآن را تجلیل وتکریم کرد. اما باید اذعان کرد که همه حوادث خرد وبزرگ سال های پرآشوب چهل پنجاه سال اخیر آن هم از سیر تا پیاز بحری است که قاعدتاً درهیچ کوزه یی هرچند بزرگ ولو رمان قطور کوچه ما هم نمی گنجد ونباید به این خطر دست یازید.

                                                                                                          جوزا/1389خ


December 24th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان